along A road

مگر با چشیدن صبر!

يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

زمان، حتی وقتی کتابی ورق نمی خوره بهترین استاده.. حال و هواهایی درونم تکرار میشه که منو متحیر تر می کنه.. تکرارِ تکرارهایی که حتی خودم از دانستنشون بی خبرترم. و از تکرارشون متعجب تر. زمان ماورائی ترین استادیه که سراغ دارم. از اونجا که نه به کتابی نیاز داره و نه به اطمینانی از من برای فراگرفتن درک خودش. اونقدر خودشیفته که زمانی نیست صدای گذرش رو در کنارم نشنوم . اونقدر مطمئن که شاگردش رو به بدترین حالهای خودش رها کنه.. توی سال ها و ماه هایی که درونشون به هم زده شدیم. فقط انتظار و ایمان به این استاده که ته نشین شدن رو زیباتر می کنه. صبر و صبر برای شنیدنِ سوت ممتد و بی پایان این گذر.. شبیه ناله ای از قدرتمند ترین استاد؛ وقتی خودش هم مجبور به دوش کشیدنِ باری شبیه تکراره!

 توصیف همچین استاد اندوهگین اما مغروری به اندازه ی کافی خرد کننده است. شاید شبیه سالهای مدرسه .. شیفته ی این استاد عبوس بشم. شاید نا امید تر به خاطر درک درسش.. ولی از جایی که معلوم نیست تا کجا کنارمه، دوست دارم عقبتر بندازمش 





 

۹۴/۱۲/۲۳