along A road

اب دیده گی

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۵۷ ب.ظ
من تبدیل گر ادراک و زندگی کردن توی روزمره های دانشجویی خودم به چیزی هستم که قراره دیده بشه یا توی دستامون جا بگیره..تحمل کردن این برخاستن ها و بخواب رفتن ها برای به ثمر رسیده شدن.. برای چیزی که روایتی رو برای ساخت یا برداشت به بار داشته باشه گاهن دشوار بوده.
یک روز پاییزی وقتی کسل بودم و داشتم خودمو برای دوش گفتن اماده می کردم بعد از عریان شدن، بعد از اویزون کردن حله ی حمام به جا رختیش، وقتی با عجله یک قدم کمی بلند برداشتم .. سر خودم و زمین افتادم .. می تونم هنوز خودمو ببینم اون لحظه که حتی اراده امو از دست دادم و خودمو کثیف کردم. همه چیز اون روز اونقدری بود که من شبیه پیرزنی باشم که ناتوانه با صحنه ی ترسناکی شبیه سر خوردن و بی ارادگی، روزش رو شروع کرده
برای منی که با رادیو ی گوشیم یا پلی لیستم بیدار میشم؛ این که نشستِ روزهای قبل، موسیقی اون روز رو چطور برای من تعریف می کنه روز من رو میسازه. شاید یک جاز شور و نشاط دار .. شاید سوز و ناله ی یک موسیقی سنتی و شاید یک موسیقی جوان پسند پر از ناسزا شبیه رپ شدن کلمات.  
این تصاویر صورت مسئله ی این روزهای منه


۹۶/۰۸/۲۴