along A road

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

من تبدیل گر ادراک و زندگی کردن توی روزمره های دانشجویی خودم به چیزی هستم که قراره دیده بشه یا توی دستامون جا بگیره..تحمل کردن این برخاستن ها و بخواب رفتن ها برای به ثمر رسیده شدن.. برای چیزی که روایتی رو برای ساخت یا برداشت به بار داشته باشه گاهن دشوار بوده.
یک روز پاییزی وقتی کسل بودم و داشتم خودمو برای دوش گفتن اماده می کردم بعد از عریان شدن، بعد از اویزون کردن حله ی حمام به جا رختیش، وقتی با عجله یک قدم کمی بلند برداشتم .. سر خودم و زمین افتادم .. می تونم هنوز خودمو ببینم اون لحظه که حتی اراده امو از دست دادم و خودمو کثیف کردم. همه چیز اون روز اونقدری بود که من شبیه پیرزنی باشم که ناتوانه با صحنه ی ترسناکی شبیه سر خوردن و بی ارادگی، روزش رو شروع کرده
برای منی که با رادیو ی گوشیم یا پلی لیستم بیدار میشم؛ این که نشستِ روزهای قبل، موسیقی اون روز رو چطور برای من تعریف می کنه روز من رو میسازه. شاید یک جاز شور و نشاط دار .. شاید سوز و ناله ی یک موسیقی سنتی و شاید یک موسیقی جوان پسند پر از ناسزا شبیه رپ شدن کلمات.  
این تصاویر صورت مسئله ی این روزهای منه


۲۴ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۷

توی این دو هفته ی بی رحم، توی این لحظه های سختی که محال بوده اشکم دم مشکم نباشه. وقتی شبونه از درد و لرز پریدم از خواب. یا وقتی خیره شده بودم به جا مونده هامون .. باید فکر می کردم چقدر خودمو گول زده بودم .. که چه ساده دل خوش کرده بودم به استدلال هایی که باور نداشتم و قورتشون دادم. و نمی دونستم که یک باره قراره همه ی بی باوری هام، به خودم .. به منطقم .. بشه کابوس این دو هفته بشه سیلی های بابام بشه بی طاقتی ام موقع به یاد اوردن تو.

سستی ریشه دوونده توم. میخوام برگردی. می خوام بشنوم ادم ها هر استدلالی رو به زبون نمیارن. 

یه صحنه هایی از یادم نمیره. من سفید تنم بود. تو بنفش مرده..  من خیره به دستات و تو بی تفاوت. لعنت بهت که برام بی اهمیت بودی و شدی کسی که منو بیشتر از هرکس به خودم شناخت. منِ حساسِ کون لخت



۱۳ آبان ۹۶ ، ۰۰:۱۸