along A road

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

غرق شدن در هنر .. شما هیچ وقت یک هنرمند واقعی نخواهید بود بلکه ان وقت که به هنر فکر نکنید و در قید اصولی نباشید. هنرمند را می شود شبیه قوطی رنگی دانست که عوامل محیطی و درونی باعث سر ریزش روی بوم شده باشند. خواهشن پرواز کردن را یاد بگیرید بی مهابا حتی سخن بگویید به مشاجره بپردازید و تجربه های واقعی داشته باشید .. اشتباه های واقعی / فکر کردن در رابطه با مسائل حتی گاهی به ضررمان تمام می شود

موسیقی متن فیلم 






۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۴


من قول داده ام با هیچ چیز جز تخته شاستی، قلم و پاک کن رفاقت نکنم .

 



۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۸

 

یادم هست بچه تر که بودم وقتی کله ام به جایی می خورد و درد می گرفت شروع می کردم برای خودم اسمم را تکرار کردن، اسم پدر و مادر و سن و سالم هم همین طور.. هیچ حدسی نمی زنم که چرا این همه از نداشتن حافظه می ترسیدم! الان فکر مى کنم حافظه تبدیل می شود به چیز دردناکی که روز به روز ضعیف ترت می کند .//

بدترین چیز بازی گرفته شدن است. چیزى که اخر فیلم معلوم مى شود! این را خوب چشیده ام.. از ادم ها باید ترسید باید ازشان فاصله گرفت . باید برای هرکدام پیش خودت چیزی نگه داری. باید حساب شده رفتار کرد.. این ها همیشه ازارم دادند، اما باید رعایتشان کنم شاید ان موقع شبیه شخصیت اصلی داستان حس کنم که توی درستترین مسیر و کنار درست ترین افرادم

 

 

 

 

 


۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۶

(

 

خالی شده ام از خودم یا بهتر است بگویم حالا که به خودم رسیدم، حالا که حس میکنم پرده ای رو به روی چشمانم نیست، خودم را خالی پیدا کرده ام.. همیشه حس می کنم این را. این درد کوچک بودن و خام بودگی ام را. اما این چند روز مدام تصویر خودم را می بینم .. دخترکی غریب که از این بالا خیلی کوچک تر از خیلی حرفهاست چشمانش خالی از هر حسی هستند دستانش هیچ سویی را نمی گیرند و دردناک ترین صحنه، پاهای برهنه ای هستند که فکرم را به بازی می گیرند. 

 

جوهر اضافه: می شود بزرگ شد، غلط است " مجبوریم به بزرگ شدن"

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۸